دلایل فطری بودن حجاب
اگر حجاب مطابق با فطرت زن نبود، در طول هزاران سال دوام نمی آورد و دوشادوش دیگر احکام الهی ماندگاری پیدا نمی کرد البته این موج انحرافات آخرالزمانی که همه ارزش ها را دستخوش تهاجم و تغییر قرار داده است، حساب دیگر دارد که محدود به حجاب نیست و حتی انسانیت انسان و خدا بودن خدا و ارزش ذاتی ارزش را نیز هدف تهاجم خود قرار داده است. همانطور که غیرت از غرایز و فطریات اولیه یک مرد است، حیا و پوشش نیز از گرایش های ذاتی یک زن است اگر زن حیا نداشت، پوشش را قبول نمی کرد و این پوشش به فرهنگ ثابت زن در طول تاریخ همه ادیان و ملت های الهی تبدیل نمی شد.
حجاب زن هم با فطرت حیا و عفت زن سازگار است و اما غیرت فطری مرد: هم شوهر دوست دارد همسرش پوشیده باشد و هم پسر دوست دارد مادرش عفیف و محجبه باشد و هم زن دارای فطرت سالم و مسخ نشده این میل را دارد و هم زنان دیگر مثل مادرشوهر دوست دارد که عروس او پوشیده و پاک باشد.میل به پاکی و پوشش آنچنان قوی است که حتی زنان بدکاره نیز ابتدا خود را پاک و عفیف معرفی می کنند و هرگز کسی در ابتدای امر و با جسارت و علنی خود را انسانی ناپاک و ناسالم و بی هویت و عریان معرفی نمی کند .
دلیل دیگر فطری بودن حجاب و پوشش این است که انسان هایی که اسیر دست شهوت و نفس اماره قرار گرفته اند، گناه و برهنگی را در پوشش های نسبی و مکان های خلوت انجام می دهند و سعی در پنهان کردن تبرج و برهنگی دارند چون فطرت جامعه با فرهنگی برهنگی شهوانی مخالف است مگر آنکه مثل جامعه غربی، فطرت انسانی در طول سالیان درازِ انحراف مسخ شده و عزیزه بر فطرت و نفس بر روح و حیوانیت بر انسانیت غلبه پیدا کرده باشد. البته چنین اجتماعی در همه ابعاد رفتاری حیوانی خواهد داشت همانطور که آن را در تمدن غرب به طور کامل مشاهده می کنیم .
بن بست های چنین فرهنگی بسیار خطرناک و سهمگین است که می تواند نسل انسان را با تهدید و هلاکت مواجه سازد، مانند نسل کشی، خشک شدن عواطف ، پیدا شدن فرزندان بی پدر و مادر و محروم از پشتوانه خانواده و عواطف والدین و بی هویت که سال ها به دنبال پدر خود می گردند، از هم پاشیده شدن خانواده و رشد همجنس گرایی و کشتن فرزندان ناخواسته و نامشروع که به قتل عام خاموش نسل آینده منجر می شود .. پیدا شدن جنایت کاران عقده ای و روانی.
تنش زا بودن اقدامات مخالف فطرت
هر کاری که برخلاف فطرت اولیه انسان باشد به تنش و چالش و انحراف و بازتاب های شدید منجر خواهد شد، مانند دزدی و دروغگویی که همیشه در هر جامعه ای با مقاومت عموم جامعه مواجه می شود، بی حجابی افراطی در مقطعی از تاریخ و جامعه به انتقام جویی افراطی گروه های غیرتمند و وضع قوانین سخت یا
ظلم های افراطی به زنان نسل بعدی منجر می شود، که شاید باعث شود آنان از حقوق اولیه خود نیز محروم گردند و بی حجابی خود ظلم به فرزندان آینده است، بازتاب و چالش، خاصیت طبیعی مخالفت با هر تمایل فطری و اولیه انسانی است در تاریخ ادیان و ملت های گوناگون این اتفاقات را بارها تجربه کرده اند که نیازی به ذکر نمونه و مثال نیست.
حجاب متناسب با لایه های گوناگون انسان است
در طبیعت اگر نگاه کنیم تناسب، یک قانون حاکم بر عالم هستی است که گیاهان و هوا و آفتاب و باران با هم تناسب دارند؛ اگر یکی از این حلقه ها نباشد، اکوسیستم سالم طبیعی بهم خورده و گیاهی نخواهد رویید، در درون گیاه نیز تناسب به سختارها و مراحل رشد آن برقرار است، از تخم سیب درخت سیب و از درخت باردیگر میوه سیب پدید می آید و اگر ریشه درخت تغییر یابد، میوه آن نیز تغییر خواهد یافت و آثار و خواص سیب را از دست خواهد داد.
انسان نیز چنین است و نه تنها در مراحل جسمانی و مادی این تناسب برقرار است بلکه در بین جسم و روح زن و احساسات او تناسب برقرار است اگر یک فردی زن باشد احساسات و روان او هم دارای تمایلات زنانه خواهد بود، مغز او نیز کاملا متفاوت با مغز مرد کار خواهد کرد و چشم او رنگ ها را بهتر خواهد دید.
درجنبه ملکی و دنیایی و در جنبه ملکوتی و باطنی نیز این تناسب وجود دارد، روح زن اسیر شهوت نیست اما فطرت زن با مرد کاملا تفاوت دارد.
اگر زنی خود را مرد کند، نمی تواند لایه های ملکوتی، روانی و روحی خود را تغییر دهد، لذا با تضاد و تنشی ذاتی و عمیق مواجه خواهد شد که در دراز مدت به سوی بی هویتی ذاتی و غیرقابل پیش بینی و درک دچار خواهد شد.
حجاب کاملا با خلقت اولیه و تناسبات وجودی زن و هدف از آفرینش او سازگار است همانطور که برگ غنجه با گل تناسب دارد، حجاب نیز با حقیقت دارای لایه های و انواع گوناگون زن تناسب دارد؛ اگر احساس زن لطیف است قانون تناسب نیز ایجاب می کند که صدای او نیز نازک و لطیف باشد و جسم او نیز باید نرم تر و لطیف تر و نازنین تر از جسم مرد باشد و حجاب نیز پرچم و غنچه این لطافت وجود است ، اصولا طبق قانون آفرینش هر چیز لطیف و آسیب پذیر باید از محافظ و حجابی متناسب برخوردار باشد. بعد از بیان موافقت قانون حجاب با تناسب، لازم است در ظهور حکمت خدا را نیز بیان کنیم تا این بحث تکمیل شود.
هدف از آفرینش زن
هدف از آفرینش زن همان است که زن به طور ذاتی قابلیت آن را دارد یعنی زوجیت و باردار شدن و بزرگ کردن فرزند و جذب میل مرد و حفظ قانون خانواده.
برای اینکه زن باید فرزند آوری کند، نمی تواند کار سخت و سنگین انجام دهد بنابراین دست آفرینش نسوج و بافت گوشتی زن را نرم، ضعیف و ظریف آفریده است و سختی و قدرت ماهیچه را به مرد داده است و به تناسب آن حقوق اسلام نفقه را به گردن مرد انداخته و تأمین امنیت، جمع کردن، تهیه خرج و مخارج خانه و زن و فرزند را به گردن پدر قرار داده است. لایه های درونی مرد نیز با این حکم الهی مطابق است و این حکم الهی مطابق با ساختار آفرینش و فطرت الهی است و مرد به حکم گرایشات مردانه بسیار خوشحال است که کار کند و دست رنج شخصی خود را به خانواده بدهد و گاهی حتی به کارکردن زن در بیرون مخالف است و اینکه افراد زیادی را تحت سرپرستی خود قرار دهد، افتخار می کند و میل و غریزه و فطرت مرد بر آن سرشته شده است که از سرپرستی و ولایت و خرج دادن، لذت ببرد و زن از این نوع سرپرستی شدن لذت برده و به وظایف الهی خود با دقت نظر بیشتری، رسیدگی می کند.
آفریدگار همه چیز را متناسب و در راستای تحقق هدف اصلی منسجم قرار داده است که حفظ نسل بشر است، اگر چه این آفرینش را در مواردی قابل انعطاف قرار داده است، چون ممکن است تحت برخی از شرایط برای نمونه از کار افتادگی مرد یا مرگ او، لذا در وجود زن قابلیت کار را تا حدودی قرار داده است تا برای مواقع اضطراری بتواند زندگی را بچرخاند، اما این قابلیت سازگاری با سازگاری اولیه بسیار تفاوت دارد و جایگزین کردن این قابلیت ضعیف با آن ساختار اصلی و اولیه اشتباهی بزرگ است که جامعه به سوی آن سوق داده می شود.
به قلم، میرستار مهدیزاده