روستایی که کاروان اهل بیت را سنگباران کرد!!!
حاج محمد نوروزی خاطرهای شنیدنی از شهید چمران بیان کرد: «بهواسطه امام موسی صدر رفته بودیم لبنان. یک روز شهید چمران مرا صدا زد و گفت: محمد بیا! رفتم کنارش. روی یک تپه به حالت نیمخیز دراز کشید و در حالیکه دوربینی به دست داشت گفت: بیا ببین. در سینهکش یک تپه، یک روستا را به من نشان داد و گفت: ببین! دوربین را گرفتم و دیدم. چمران به من گفت: این روستا، روستایی است که وقتی کاروان امام حسین(ع) در راه شام بودند، اهالی این روستا برای کاروانیان، نان و غذا آوردهاند. بعد چمران با دستش یک روستای دیگری را به من نشان داد و گفت: آنجا را هم ببین! با دوربین نگاه کردم. تقریبا فاصله زیادی باهم نداشتند؛ و ما چون از روی بلندی میدیدیم، خوب به هر دو روستا اشراف داشتیم. شهید چمران گفت: تمام اهالی این روستا، وقتی کاروان اهلبیت(ع) به اینجا رسیدند، اهلبیت(ع) را سنگباران کرده و هلهله کردند! بعد شهید چمران به من گفت: هر دو روستا در تیررس موشکهای اسرائیلی هستند؛ اما تا زمانی که من به یاد دارم آن روستایی که برای اهلبیت(ع) غذا آوردند یک فروند موشک اسرائیلیها هم به آن برخورد نکرده است! اما این یکی روستا، هر بار اسرائیلیها موشک میزنند انگار فقط باید به این روستا بخورد و هرچه موشک است نصیب این روستایی میشود که اهلبیت حسین(ع) را سنگباران کردهاند و ما هم هر تدبیری اندیشیدیم که این روستا بمباران نشود، نشد که نشد!»
بد نیست در اینجا سخن چارلز دیکنز برجستهترین نویسنده عصر ویکتوریا و تأثیرگذارترین نویسنده زبان انگلیسی را نقل کنیم که در پاسخ به پرسشی درباره ماهیت الهی قیام امام حسین(ع) استدلال میکند: «اگر منظور امام حسین(ع)، جنگ در راه خواستههاى دنیایى بود، من نمیفهمم چرا خواهران و زنان و اطفالش به همراه او بودند؟! پس عقل چنین حکم مینماید که او فقط به خاطر اسلام، فداکارى خویش را انجام داد.»
منبع: شیعهآنلاین/خبرآنلاین