باید قدر، منزلت و ارزش بزرگسالان را دانست. آنان از هزاران مشکلات گذشتهاند تا به این سن رسیدهاند و این بدان معناست که خداوند به آنان بسیار لطف کرده؛ چون یک لحظه? دنیا بر هزاران سال آخرت افضل است؛ زیرا همین چند سال محدود زندگی ما در دنیاست که آخرت را میسازد. اگر انسان بداند دنیا نسبت به آخرت چقدر مهم است، بیشتر از آن استفاده میکند و عمر بیشتری از خداوند متعال میخواهد.
متأسفانه گاه میشود بندهای میگوید من دیگر نمیخواهم زنده باشم. چنین کسی دنیا را نمیشناسد و از صفا و ارزش آن بیخبر است؛ بهویژه شبهای دنیا که بسیار ارزشمند است و در قیامت حتی برای لحظهای از آن بسیاری حسرت میخورند. ممکن است شخصی در دنیا پیری را تحمل کند که خیلی سخت است اما این عمرها ارزش فراوانی دارد.
کسی بهراحتی مو سفید نمیکند و پیر نمیشود، از این رو باید ارزش و احترام بزرگسالان را دانست. آنان شرافت، عزت و حرمت ویژهای نزد خداوند دارند؛ بهگونهای که شنیدن صدای آنان، چشم در چشم آنان داشتن، دست در دست آنان گذاشتن یا مصافحه با آنان ممکن است عمر را طولانی سازد و انسان را به صفا برساند و خدا به خاطر وی به او لطف و مرحمت مینماید. صدا و نگاه پیران انرژی بخش است.
کسی بهآسانی به هشتاد و نود سالگی نمیرسد، او باید دارای صفا و قدرتی باشد که خداوند چنین رزق و لطفی به او داشته است تا مخاطرات بسیاری را طی کند و به هفتاد سالگی برسد. شایسته است آدمی پیران و اشخاصی که محاسن خود را سفید کردهاند در آغوش بگیرد و آنان را ببوسد و ببوید و به آنان نگاه کند و دور آنان طواف کند؛ چرا که بر صفای دل میافزاید و دلی که صفا دارد طول عمر به آن ارزانی میشود. در روایت آمده است: کسی که برّ، حسن و نیکویی وی در خانه و در زندگی خوب باشد، عمری طولانی مییابد. گذشتگان میگفتند:
هر جوانی که بیادب باشد
گر به پیری رسد عجب باشد!
بسیاری از مخاطراتی که برای انسان پیش میآید از ادب نگاه نداشتن با بزرگسالان است. بسیاری در جوانی که هنوز به بار ننشستهاند از دنیا میروند. انسان باید مواظب رفتار خود باشد تا به چنین آفتهایی دچار نشود؛ زیرا او تنها برای یک بار میتواند به دنیا آید. یک باری که در غفلت، خواب و کار میگذرد گویی که به آمدنش نمیارزد.